"به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد"

 

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد 
به جویبار که در من جاری بود 

به ابرها که فکرهای طویلم بودند 
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من 
از فصل های خشک گذر می کردند 
به دسته های کلاغان 
که عطر مزرعه های شبانه را 
برای من به هدیه می آوردند
به مادرم که در آیینه زندگی می کرد 
و شکل پیری ِ من بود 
و به زمین ، که شهوت تکرار من ، درون ملتهبش را 
از تخمه های سبز می انباشت - سلامی دوباره خواهم داد 



برشرد خواهم ,سلامی ,آفتاب ,دوباره خواهم ,سلامی دوباره ,آفتاب سلامی ,سلامی دوباره خواهم ,آفتاب سلامی دوباره منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

چشم انتظارم iegeisgoin سئو لینک harchizz لوله و اتصالات " اللهُ یَـکفـے " یاران صنعت پرداز فروشگاه آنلاین گمچ-روستای شیرخند